اربعین حسینی . . . |طرح
همینکه سمت نگاهش به قتلگاه افتاد
دلش شکست و دوباره به آه آه افتاد
دوباره زلزله ای بین بارگاه افتاد
اگر غلط نکنم کوه صبر راه افتاد
چقدر دور و برش رشته کوه کم شده است
بلند شد؛ به زمین خورد و گفت یادت هست
چگونه قامت رعنای خواهر تو شکست
مرا به خاک زد و روی سینه تو نشست
تو را به نیزه کشید و مرا به محمل بست
عصای پیریِ خواهر! قدم خمیده شده
شبیه قامت مادر! قدم خمیده شده
نقد و انتقادی هست بسم الله